»حدیث روز:
امير مؤمنان(ع) فرمود : همانا محمد ها، نمی گذارند که نافرمانی خدا انجام بگيرد.
خضوع محمد حنفيه در مقابل امام سجاد(ع)

خضوع محمد حنفيه در مقابل امام سجاد(ع)

ابوخالد کابلي گويد:

به محمد حنفيه گفتم: طوري فرزند برادرت را مخاطب خود قرار مي‌دهي که او اينگونه تو را خطاب نمي‌کند؟
محمد حنفيه، در پاسخم گفت: «راجع به مسأله امامت، او مرا به نزد «حجرالاسود» به محاکمه خواند و معتقد بود که حجر را به نطق درخواهد آورد. پس من همراهش رفتم. و از حجرالاسود شنيدم که گفت: «سلم الامر الي ابن اخيک فانه احق به منک امامت را به فرزند برادرت واگذا، چرا که او سزاوارتر از توست.» ابوخالد، که قبلاً معتقد به امامت محمد حنفيه بود، با راهنمايي شخص ابن حنفيه هدايت شد: «فصار ابوخالد اماميا»، پس از آن ابوخالد به دوازده امام معتقد گرديد.» (۱۴)
«اربلي» در «کشف الغمه» در روايتي از امام صادق(ع) به مطلب فوق اشاره دراد که حضرتش فرمود: «ابوخالد کابلي، هنگامي که از «کابل شاه» به مدينه آمدع معتقد به امامت محمد حنفيه بودع ولي ديد، او احترام فوق‌العاده‌اي نسبت به برادرزاده‌اش امام سجاد(ع) قائل است و او را «سرور من» خطاب مي‌کندع از محمد حنفيه علت را پرسيد، وي جريان شهادت «حجرالاسود» را برايش تعريف کرد و پس از آن، ابوخالد کابلي، امامي شد.»
سيد حميري پس از بازگشت خود از اعتقاد به امامت محمد حنفيه، سرگذشت ابوخالد کابلي را به شعر درآورده که مطلع آن اين است:
عجبت لکرّ صروف الزمان و امر ابي خالد ذي‌البيان (۱۵)
در شگفتم از گذشت زمان و ماجراي ابوخالد صاحب بيان
فقيه عظيم‌الشأن «جعفربن نما»، در مقدمه رساله «ذوب النضار» خود، در اين‌باره چنين مي‌فرمايد:
«محمد حنفيه از نظر سن و سال از امام سجاد(ع) بزرگتر بود، او مطيع محض امام(ع) بود و امام را بر خود، هم از نظر ديني و هم به عنوان يک واجب، مقدّم مي‌داشت و کمترين کاري را بدون رضايت او انجام نمي‌داد و سخني را که امام راضي نبود، نمي‌گفتع اطاعت او نسبت به امام، مانند اطاعت رعيتي ساده از مولي بود و امر حضرتش را به عنوان ولي و امام خودع اطاعت مي‌کرد و احترامش نسبت به مقام شامخ امامت امام سجاد(ع)، چون احترام بنده نسبت به مولايش بود.»
سپس اين عالم بزرگوار درباره اينکه چرا با وجود امام سجاد(ع) محمد حنفيه، رهبري نهضت مختار را عهده‌دار شد مي‌فرمايد:
«محمد حنفيه(رحمت‌الله) رهبري نهضت خونخواهان حسين(ع) را به خاطر رعايت موقعيت امام و آرامش خاطر شريف حضرتش و احتراز از تحمل سنگين اين بار براي امام(ع) به عهده گرفت.»
ايشان پس از نقل رواياتي در مقام شامخ محمد حنفيه و اعتقاد راسخ او در مسأله امامت و اطاعت او و محبت بيش از حدّ وي نسبت به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) مي‌فرمايد:
«با توجه به اين روايات، چگونه ممکن است محمد حنفيه از اطاعت امام سجاد(ع) سر باز زند نعوذ‌بالله و از اسلام خارج شود؛ زيرا مخالفت با امام واجب الطاعه، خروج از دين است. با اين حال که محمد مي‌دانست: «ولي دم» و «صاحب خون»، فرزند برادرش زين‌العابدين(ع) مي‌باشد و خونخواه ابرار و شهداء کربلا، حضرتش است. پس با علم بر اين مطالب، و براساس اين برنامه، مختارع چون فرمانروايي مطاع، حرکت خود را آغاز کرد و دست پرقدرت خود را به سوي دشمنان خدا بلند کرد و استخوان‌هاي پرورش‌يافته در فسق و فجور را درهم شکست و اعضايي که با ميگساري رشد کرده بود را متلاشي نمود و به فضيلتي نائل شد که هيچ عرب و يا عجمي بر آن مقام والا دست نيافت و به منقبتي رسيد که احدي حتّي از بني‌هاشم (غير از ائمه هدي) به آن نرسيدند، و ابراهيم اشتر نيز در اين کار بزرگ، شريک وي بود و ابراهيم، هرگز در دين خود، رودست نداشت و در اعتقاد و يقين خويش، کمترين انحراف و گمراهي ديده نمي‌شد و حکم و قضاوت درباره اين دو شخصيت (مختار و ابراهيم) همسان است.» (۱۶)

 

۱۴- کليني عن علي بن ابراهيم عن ابيه، عن حماد بن عيسي، عن حريز، عن زراره عن ابن جعفر(ع)؛ محمد بن يعقوب، عن محمد بن عيسي، عن اب محبوب، عن علي بن رباب عن ابي عبيده
۱۵- بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۱۳؛ مناقب، ج ۳، ص ۲۸۸؛ ابوخالد از ياران وفادار امام سجاد(ع) بود و احاديثي در مدح او رسيده و امام کاظم(ع) او را از حوّاريّين امام سجاد مي‌داند. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۴، ح ۲۹-۲۶
۱۶- مقدمه رساله «ذوب النضار»، به نقل از بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۹، چ ايران

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “خضوع محمد حنفيه در مقابل امام سجاد(ع)”