»حدیث روز:
امير مؤمنان(ع) فرمود : همانا محمد ها، نمی گذارند که نافرمانی خدا انجام بگيرد.
نقش سید محمد مایان  در قيام مختار

نقش سید محمد مایان در قيام مختار

مطلب ديگري که حائز اهميت است و بايد در قيام مختار روشن شود، نقش محمد حنفيه، در اين نهضت خونين است. و اين که چرا در نهضت مختار، او نقش بيشتري دارد و به عنوان «مهدي» مطرح مي‌شود؟ و مختار، خود را گاهي «وزير»، هنگامي «داعي»، گاهي «معاون» و «نماينده» او معرفي مي‌کند.
و اشکال مهم در جمله اولي است يعني حال که نه محمد حنفيه، خود را امام و واجب الطاعه مي‌دانست و نه مختار اين عقيده را داشت، پس چرا عنوان «مهدي» به محمد حنفيه داده شد؟ و چرا در مکاتبات شخصي، محمد حنفيه خود را «مهدي» معرفي مي‌کند؟ و مختار نيز در نامه و سخنراني‌هايش، او را با همين عنوان ياد مي‌کند؟! آيا اين مطلب را چگونه مي‌شود توجيه و حل کرد؟! براي روشن شدن مطلب، يک مقدمه کوتاه لازم است که صرف عنوان لقب «مهدي» براي شخص، به معناي عام کلمه، کمترين اشکالي نداشته و ندارد و مقتضاي نهضت و موقعيت قيام، چنين اقتضايي را داشته و منظور از عنوان «مهدي» آن «مهدي موعود» خاص نيست بلکه اين عنوان براي همه ائمه به معناي لغوي کلمه در «لسان» روايات آمده و اطلاق به غير ائمه(ع) نيز اشکال و ايرادي ندارد.

سخن شيخ «ابوعلي»، رجالي بزرگ (۲۱)
ايشان مي‌فرمايند:
«…و اما سخن کشي که گفته، مختار مردم را به محمد حنفيه دعوت مي‌کرد. اين را ما قبول داريم و روشن است و ظاهر قضيه، چنين است که پس از آن که امام سجاد(ع) نامه‌ها و فرستاده‌هاي مختار را نپذيرفت به خاطر اين که جريان لو مي‌رفت و بر سر زبان‌ها مي‌افتاد و همچنين به خاطر علم و اطلاع امام به آينده کار مختار و مسلط شدن بني‌اميه بر اوضاع بود.
و چه بسا عنوان «مهدي» که به محمد حنفيه گفته مي‌شود و مختار آن را ترويج مي‌کرد، به خاطر ترغيب و تشويق مردم، در اطاعت و همراهي با مختار بوده. (نه اينکه واقعاً محمد حنفيه مهدي موعود است.)
و اينکه گفته‌اند: مختار، معتقد به امامت محمد حنفيه بود و امام سجاد(ع) را به امامت قبول نداشت، اين مطلب ثابت نشده است. (۲۲)
با بررسي و دقت، در متون تواريخ معتبر، و توجه به رواياتي که در اين زمينه در دست است، مي‌توان اطمينان حاصل کرد که:
محمد حنفيه، فرزند عاليقدر علي(ع)، مهم‌ترين نقش را در قيام مختار به عهده داشته است.
او، در حقيقت، رهبري قيام و فرمانده واقعي نهضت بود، و مختار با او مشورت کرد و از او اجازه قيام گرفت و پس از آن که به کوفه آمد و قيامش را اعلام نمود، رسماً خود را نماينده محمد حنفيه، معرفي کرد و شيعيان امر او را، به خاطر فرمان محمد حنفيه پذيرفتند، و براي اطمينان، گروهي را به مدينه به نزد او فرستادند، تا کاملاً از ادعاي مختار، مطمئن شوند. و هنگامي که اين گروه، از محمد حنفيه، کسب تکليف کردند، و اظهار داشتند که مختار مي‌خواهد به خون‌خواهي حسين(ع) قيام کند، محمد، با شادي و اظهار علاقه، کار مختار را تأييد کرد، و انتقام از قاتلان امام حسين(ع) را، بزرگترين آرزوي خود معرفي نمود و علاوه بر اين، براي اين که شيعيان کوفه، کمترين شبهه‌اي در کار مختار نداشته باشند (۲۳) و با تمام وجود، از او حمايت نمايند، آن گروه را به نزد امام سجاد(ع) برد و حضرت رسماً، نظر خود را در آن جلسه، به سران شيعه کوفه، اعلام کرد و در حضور آن گروه به نمايندگي «محمد حنفيه»، از طرف خود، تصريح نمود. (۲۴) و محمد حنفيه، نامه‌اي براي ابراهيم اشتر فرستاد و از او خواست به همراه قبيله خود، مختار را در قيامش، ياري دهد. (۲۵)
پس، مي‌توان با اطمينان کامل گفت که قيام مختار اين منتقم خون شهداي کربلا، به رهبري محمد حنفيه و با اذن و اجازه امام سجاد(ع) بود. و با دقت در مضامين روايات و شناخت صحيح از شخصيت مختار و تأييد ائمه دين، از کار مختار و تجليل علماي بزرگ اسلام از اين قهرمان ثار، به اين مطلب مي‌رسيم.

 

۲۱- دقت نظر و شخصيت علمي ايشان قابل توجه است.
۲۲- «و قول الکشي، انه دعي الناس، الي محمد بن علي(ع) لا يخفي، انه انما دعي اليه و ظاهر الامر، بعد رد علي بن الحسين(ع) کتبه و رسله، خوفاً من الشهره و علما بما يؤول اليه امره و استيلاء بني اميه علي الامه». «وربما کان انه (المهدي)، ترويجا لامره و ترغيبا للناس، في متابعته» و اما انه، اعتقد امامته دون علي بن الحسين(ع)، فلم يثبت.» منتهي المقال: ابوعلي، کلمه «مختار»
۲۳- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴، چ ايران؛ تاريخ طبري، ج ۶، ص ۱۳؛ کامل ابن اثير، ج ۴، ص ۲۱۴
۲۴- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۶۵، چ ايران.
۲۵- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۶۶؛ کامل ابن اثير، ج ۴، ص ۲۱۵؛ تاريخ طبري، ج ۶، ص ۱۲؛ انساب الاشراف، بلاذري ج ۵، ص ۲۲۲

نظر بدهید!!!

نظر شما برای “نقش سید محمد مایان در قيام مختار”